درهیاهوی کف وسوت وصدای آواز
داشتی ازپله هامی آمدی پایین
ساقدوش من((رضا))درگوش من گفت:
دستهایش رابگیر
آنچنان واینچنین
تورراازصورتش بردار٫آرام
تاشودغرق ستاره
آسمانهاوزمین
****
آه((شهلا))نازنینم
من چقدر
دوست دارم
غرق دراین عکس باشم
غوطه وردرآن شب
وآن لحظه شیرین
کاش یکباردیگرتو...
نم نمک ازپله ها
پایین می آمدی پایین..
{-60-}
8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/10/21 - 23:47